کد مطلب:148594 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

شهادت امام حسین و غارت خیمه ها
دشمن از هر سو به امام علیه السلام حمله كرد، تا اینكه عمر سعد به مردی كه در طرف راستش بود فریاد زد: «وای بر تو فرود آی و حسین علیه السلام را راحت كن.» او خولی بود فرود آمد و سر نازنین حسین علیه السلام را از بدن جدا كرد. و بعضی گوید: شمر بر سینه ی امام علیه السلام نشست و با دوازده ضربه سر مقدس آن بزرگوار را از قفا جدا نمود. [1] .

بهتر این است كه سخن را در این مورد از همین جا با ذكر مصیبت حضرت ولی عصر علیه السلام به پایان ببریم.

ذوالجناح (اسب) امام حسین علیه السلام با یال غرق در خون و زین واژگون شده به خیمه ها آمد در حالی كه شیهه می كشید كه به فرموده ی امام باقر علیه السلام معنایش این بود: «الظلیمة الظلیمة من امة قتلت ابن بنت نبیها؛ وای از ظلم امتی كه با شدت ظلم و جور، پسر دختر پیامبرشان را كشتند.»

امام زمان علیه السلام (در زیارت منسوب به آن حضرت علیه السلام) خطاب به


امام حسین علیه السلام عرض می كند:

فلما راین النساء جوادك مخزیا و نظرن سرجك علیه ملویا برزن من الخدور، ناشرات الشعور، علی الخدود لا طمات الوجوه سافرات و بالعویل داعیات و بعد العز مذللات، و الی مصرعك مبادرات، والشمر جالس علی صدرك و مولع سیفه علی نحرك؛

وقتی كه بانوان حرم، ذوالجناح را سرافكنده و با زین واژگون شده دیدند، از خیمه ها بیرون آمدند، موهایشان را پریشان كردند، به صورت می زدند و با وضعی دلخراش فریاد ناله هاشان بلند بود، كه بعد از آن همه عزت، آن چنان خانمانسوز گشتند و با آن حال جانسوز به طرف قتلگاه روانه شدند و دیدند شمر بر سینه ات نشسته و برای كشتن تو شمشیرش را بر حلقت نهاده است.» [2] .

پس از شهادت امام حسین علیه السلام خیمه ها را غارت كردند و به جای تسلیت به بازماندگان، خیمه ها را به آتش كشیدند، بانوان و كودكان سر به بیابانها گذاشتند، سپس عمر سعد دستور داد سر مقدس امام حسین علیه السلام را به حمید بن مسلم و خولی بدهند تا به كوفه نزد ابن زیاد ببرند....


و نقل شده: به دستور عمر سعد، سر نازنین سایر شهیدان را از بدن قطع نمودند كه هفتاد و هشت سر بود، آنها را بین افراد تقسیم كردند، تا به كوفه ببرند و نزد ابن زیاد، تقرب بجویند (و بعضی 70 و بعضی 13 و بعضی 9 سر بریده نقل كرده اند) [3] .

به این ترتیب امام حسین علیه السلام قیام پرشور و بی نظیر و فراموش نشدنی خود را در ظاهر به پایان رسانید ولی در حقیقت آغاز كرد و از آن پس عزیزان بازمانده ی حسین علیه السلام راه حسین علیه السلام را تداوم بخشیدند و خون حسین علیه السلام همچنان در تاریخ می جوشد و بر پیشانی تاریخ می درخشد، تا در هر زمانی حماسه بیافریند و درس شهادت بیاموزد و انسانهای دلاور بسازد.



نخست فلسفه ی قتل شاه دین این است

كه مرگ سرخ به از زندگی ننگین است



نه ظلم كن به كسی نی به زیر ظلم برو

كه این مرام حسین است و منطق دین است



حسین مظهر آزادگی و آزادی است

خوشا كسی كه چنینش مرام و آیین است



ز خاك مردم آزاده بوی خون آید

مرام شیعه و آثار پیروی این است






زخون پاك شهیدان كربلا خوشدل

دهان غنچه و دامان لاله و رنگین است



حلال جمیع مشكلات است حسین

شوینده ی لوح سیئات است حسین



ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلا

زیرا كه سفینةالنجاة است حسین



من از كودكی عاشقت بوده ام

قبولم نما گرچه آلوده ام



ز راه وفا آشیانم بده

سگ خانه ام استخوانم بده



به پهلوی بشكسته مادرت

مبادا برانی مرا از درت




[1] همان مدرك، ص 56.

[2] بحار، ج 101، ص 322.

[3] بحار، ج 45، ص 62.